سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خودت va خودم

امروز ....شنبه است. یادم نمی یاد امروز چند شنبه است. این روزها خیلی فکر می کنم، به چی؟ نمی دونم. فقط می دونم همش فکرو و هواس پرتی

همه چی تکراری شده. می رم مدرسه می یام اما حواسم نیست. فصل امتحانات شده اما من هنوز گاهی یادم نمی یاد که اون روز یا فردای اون روز چه درسی یا چه امتحانی دارم. همش وقتی می رسم یکی از این یکی از اون دیگه همه کلافه شدند از دستم بس که جواب سوال هام رو دادند که امروز چه درسی داریم چه امتحانی باید چی کار می کردیم.

مادرم بدجوری از دستم کلافه است، فکر کنم چند روزی می شه که دیگه با هیچ کدوم از دوستام حرفی نزدم. کلمات جای خودشونو دادند به حرکات سر و دست ها

دیگه یادم رفته کی بودم و چی بودم. حتی نمی دونم قراره که کی باشم

باید برم...برم دیدن یه کوچولوی تازه به متولد شده

ذهنم بدجوری درگیره (؟)


نوشته شده در پنج شنبه 89/10/2ساعت 4:1 عصر توسط زینب نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت