روز نوجوون، روز دانش آموز بر همه ی عزیزان نوجوون مبارک روز سیزده آبان؛ چه قدر آشناست! آره این روز خیلی آشناست؛ روز نوجوون، روز فهمیده، روزی که هر ایرانی به اون افتخار می کنه. روز درخشش نوجوون هایی که هم فکر فهمیده شدند یا بهتر بگم اون ها فهمیده شدند تا فهمیده را بفهمند. آنها هم نوجوون بودند با تمام احساساتی که یه نوجوون داره. همون دوره ای که هر انسانی اون رو تجربه می کنه و تو اون شکل می گیره در واقع جسم و روحش شروع به رشد می کنه تا به تکامل و بزرگسالی برسه! مدتها بود که دلم میخواست این مطلب را بزارم تو وبلاگم. امروز بیست و نه مهر بود و روز تولد من، که در اون سال مقارن میشده با سالروز تولد بزرگ بانوی عالم حضرت زینب (س) و به همین مناسبت نیز اسمم زینب نهاده شد. فکر کردم بهانه ی خوبی ست که در این روز این مطلب را بیارم. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.
گفتم بزرگسالی یادم به بزرگترها، غر زدن ها و بی اعتمادی هاشون افتادم. شاید دلیل اینکه اونها خیلی روی نوجوون ها حساس اند و توی همه موارد به اون ها اعتماد نمی کنند و به آنها اجازه نمی دند که اون طوری که می خواند باشند؛ اینه که: یه نوجوون هنوز اون نیازها را درک نکرده و هیچ نیازی به پول نداره یا اینکه اون هنوز بچه اس و عقلش نمیرسه، او زود باوره و زیادی خوش بین برا همین احتمال فریب خوردن توی اون زیاده.
وقتهایی که این جور صحبت ها می شه بیشتر مردم این خصوصیات رو مربوط به بلوغ می دونند ولی به نظر من درسته که این خصوصیت ها دقیقاً همزمان با بلوغ توی یه نوجوون ظاهر می شه ولی ارتباط مستقیمی با اون نداره و بیشتر مربوط به کمبود تجربه تو نوجوون ها می شه. حالا شاید همین صفت ها و خصوصیت ها باعث شده که نوجوون ها رو از همون هایی که بهشون می گند بزرگتر جدا بکنه.
نوجون مثل فصل بهار می مونه که خیلی برای همه شیرین و قشنگه اما زود گذره و بعد از این نا پختگی ها می رسه به دوره ی جوونی و به قول ما بزرگی، پس چه قدر خوبه که این دوره با صبر و حوصله ی برزگتر ها و راهنمایی های اون ها خیلی قشنگ تر و دل نشین تر بشه.
زینب در لغت
زینب گرفته شده از « زَنِبَ » است از باب « فَرِحَ » یعنی فربه شد. و یا این که به اصل خود باشد به معنی درخت خوش بوی نیکو منظر، و در معنی دیگر « زین أب » بوده یعنی زینت پدر که به اعتبار همین معنی بعضی تعبیر از او به « زین ابیها » در مقابل « ام ابیها » نموده اند و این معنی خالی از وجه نیست و سقوط « الف » در ظاهر به واسطه تخفیف یا کثرت استعمال بوده، چنان چه حکمت واقعی آن همانا اتصال معنوی ئ اتحاد حقیقی مابین پدر و دختر بوده، که « الف » که کنایه از اندک فاصله مابین آن ها است- هم فاصله نبوده، چنان چه عارفان به حقایق ملتفت آن نکات شیرین بوده اند.
اگر به معنای فربهی و درخت نیکو منظر باشد نیزاشاره به جمع کمالات در او دارد؛ چرا که فربهی در حیوانات به معنای زیادی گوشت و پیه اوست و در درختان به معنای کثرت شاخ و برگ است اما در اشخاص به معنای وفور صفات حسنه و اوصاف پسندیده می باشد.
بنابراین کمال در حیوان به کثرت گوشت و پیه ، در درختان به زیادتی شاخ و برگ و میوه ، و در انسان به اخلاق است، و چون حضرت زینب رسالت مجموعه صفات کمالیه بوده مخصوص به این اسم شریف گردیده است.
و اما مناسبت درخت نیکو منظر به آن مکرمه نیز واضح است، چنان چه در کنایات و استعارات عرب آمده است که هر شخص بزرگ بلکه هر چیز نفیس را به شجر تعبیر نمایند و تنظیر آورند، چنان چه فرمودند:
« اَنَا وَ عَلیُّ مِن شَجَرَة ٍ واحِدَة »
و در آیه شریفه هم می فرماید:
« مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَة ٍ طَیِّبَةٍ »
و چون آن مکرمه شخص بزرگ و فوائد حاصل از او بسیار است، که از آن جمله ابقای دین مبین و نگهداری اولاد سید المرسلین و شفاعت گنهکاران می باشد. لذا موسوم به زینب شد که به معنای درخت خوش بوی نیکو منظر است. خوش بویی او از اثر پنج تن آل عبا ست و نیکی منظری او به واسطه ی کمالات صوریه و مادیه او می باشد.
و بعضی گفته اند زینب به معنی بلاکش باشد! چون معلوم بود که چه بلاها بیند و بسی مشقت ها متحمل شود لذا موسوم به زینب شد.
و لذا زیباترین معنی همان زینت پدر بودن است که زین اب باشد چرا که دختری که دارای همچو نفس قدسی و این همه کمالات باشد نه تنها زینت پدر بلکه زینت عالم است و روا است به وجود همچنین فرزندی فخریه و مباهات نماید و دیده عالم به چنین نفوس قدسیه و انوار قاهره و روشن و منور است.
از اسرار نام زینب
زینب چهار یا پنج حرف است:
« زا » اشاره است به مادرش زهرا که بهره وافی از کمالات او به ارث برده است.
« یا » کنایه است از پدر بزرگوارش علی (ع) وعلت تقدم مادر بر پدر؛ همانا علاقه مابین مادر و دختر است و وحدت در مونث بودنشان .
« نون » کنایه است از دو برادرش حسنین، چرا که وجه مشترک این دو بزرگوار مقام قرب الهی بود.
« با » کنایه است از جد بزرگوارش « النبیّ الاُمّی العربی »
و بنا بر پنج حرف که زین اب باشد:
« الف » اشاره به احمد
« نون » کنایه از حسن (ع)
« یا » اشاره به حسین (ع)
چون این محجوبه از کمالات هر یک از پنج تن آل عبا نصیبی برده ، لذا خالق عالم خواست مقامات و کمالات این بزرگ بانو بر موجودات ظاهر و هویدا گردد که مردم به مقاماتش آگاه و به شئوناتش دانا گردند؛ لذا خود اسمی برای او اختیار کرد که مظهر مقامات او باشد تا مردم او را بشناسند و به توسلاتش تقرب جویند و این منقبت را نمی توان کم شمرد برای آن محبوبه الهیه که خالق عالم نام او را معین نموده است.
1- لسان العرب، ج 6، ص 88
2- المناقب، ج3، ص 375
3- کنوز الحقایق، ص 155؛ کنزل العمال، ج6، ص 154؛ و مضمون آن در ذخائر العقبی، ص 16؛ مستدرک الصحیحین، ج3، ص 160؛ و ج2، ص 241؛ الدر المنثور در ذیل آیه شریفه: (و فی الارض قطع متجاورات و جنات من اعناب) الخ.
4- در سوره ابراهیم آیه 24: (الم ترکیف ضرب اله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه)
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |